تشکر
زنگ زدم سفارشامو دادم اضعر حیدر بزارن کنار
میوه فروشی مونو میگم
رفتم و ازشون گرفتم
اومدیم خونه و تنهایی رفتم آشپزخونه و همسر نباید سرشو پایین میگرفت یا ...
گفتم تو برو بشین
چندبار عذر خواهی کرد ک ی مدته کمتر توکار خونه کمک میکنه و اینجام من نمیتونم دو روز هفته کارگر داشته باشم چون فرد قابل اعتماد وااااقعا کمه و سخته گیر اوردنش
و از طرفی کارگر تهرانمم خیلی سرش شلوغه و در اصل مهمانداره ولی برای من و مادرمم میاد
و فقطططط ب زوووور شاید هفته ای ی بار بتونم بکشونمش اینجا ک اونم ب گردگیری و جارو و تمیزکاریای اساسی و بزرگ میرسه
ن کارای جانبی خونه
و تنها خوبیش قدیمی بودنش و ب شدت قابل اعتماد بودنشه ک توو این دزد بازار خیلی می ارزه و ترجیح میدم از بی کارگری رنج ببرم تا اینکه هر کسی و هر تهدیدی رو وارد خونه زندگیم کنم .
سبزیارو سرسری تمیز کردم و شستم حسابی
میوه ها و سبزیجات و جابجا کردم
میوه شستم و دو ظرف بردم براش جلوی تی وی
قبلشم چای دارچین داده بودم بهش
دیگه کمرم داش میشکست
زنگ زدیم شام خونگی بیارن
همیشه مریض احوالیش ب شدت منو رنجونده
انگار تنها تکیه گاهم ب ارتعاش درآد و من هی بترسم و کلافه باشم از رنجور دیدنش
خدایا بابت جواب آزمایشم شکر
اما دلگیرم
دست خودم نیست و خودت خوووووب میدونی از چی و چرا
ولی بازم ممنون....