آن سوی زندگی ...

خونه ی دوم و جدید من
بعد از 3 سال وبلاگ نویسی و کوچ از خاطرات تلخ و شیرین روزهای این 3 سال ک نوشته بودمشون..حالا دوباره از نو یجای نو ی وبلاگ نو ..
بی مرز و همونطور ک هستم ، از خودم حسم زندگیم مینویسم .

شکر

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ

خدارو شکر 

برای آرامشی ک بعد از مدتها بهم اونطوری ک میخواستم برگردوند 

به شهرم خونوادم و سفری ک برام آرزو شده بود 

دو هفته ی واقعا free

دو هفته بی نگرانی از اینکه بعد از برگشت باز باید برم ب اون شهر مزخرف و زندگیه پر از انزوا 

و اینکه هرگز نمیشد دو هفته مطب رو تعطیل کرد اونجا گرچه تهرانم نمیشه ولی اینجا خیلی فرق داره 

باز اینجا تهرانه !

شهر شلوغ و پر دود و ترافیک و زادگاه منه 

..

عید برای من عالی گذشت و ازین بابت هزاران بار هرروز خدای بالای سرمو شکر کردم 

برای سفر خوبی ک کنار همسرم رفتم کنار تموم بالا پایین های ریزی ک as always توو سفر برامون پیش اومد و باز as usual  من و این بار برای بار اول همسر هم کمک کرد ک رد شیم ... و نزاریم هیچی کاممونو توو این مسافرت 2 هفته ای تلخ کنه ..

اواخر اسفند تا دم دمای 13 ب در دور از کشورم بودم و متاسفانه عجییییب آرامشی داشت اروپا !

آرامشی چند برابر کشورهای آسیایی ک دیده بودم تا اون روز 

آزادی دو چندان 

نه ب معنای بی بند و باری 

ک ب معنای واقعی آزادی 

احترام ب عقایدت از نوع پوشت گرفته تا ... هرچیک فکر کنی 

ولی بی بند و باری ای ب چشمم نیومد ... بر عکس کشورم ک راه ب راه .......... ب چشم میاد و اسمش کشور اس .. لا .. میه 

چی بگم ...........

رفتیم ایتالیا ...

ونیز و دیدم ... فلورانس و رم رو 

فرانسه رفتم ..

پاریس ... و ایفل جذاب !

دیدنی زیاد بود و حرف زیادتر هست برای گفتن و عکس هم ... اوووه ..

حدود 1000 تا عکس ...

اززیبایی ها سادگی ها و شاخ نداشتن های اروپا .. قوانینی ک همه رعایت میکردن و میکردیم .. و آرامشی ک بود ...

نمیدونم واقعا چی بگم .


یکم عوض شدم نمیدونم 

شاید پیر شدم شاید عمیق تر 

کمتر میتونم دیگه بنویسم 

بیشتر درون خودم انگار با خودمم 

تا اینکه بتونم حتی مثل گذشته بنویسم ....


شاید بخاطر اینه ک وبلاگم ازم گرفته شد ....

ی سری نمیبخشم های کوچیک اما عمیق توو وجودم هست ک دلم میخواد بتونم ببخشم 

ولی هرکاری کردم و میکنم .... میبینم نتونستم انگار 

انگار فقط بونم ب زور گفته ولی انقدر در همه ی وجودم تلخیش منو دلمو گرفته ک نتونستم ببخشم 

و میدونم اگر بتونم ببخشم اول ب خودم و روحم لطف کردم 

ولی نتونستم هنوز 

شاید اینم حلالش زمان باشه نمیدونم 

همه چیز همه ی خراش ا زخم ها بلاخره قابل التیامن 

ولی وقتی فکر کنی جسمت و سلامتیت شاااااید حتی اپسیلونی دستخوش ظلم کسی قرار گرفته خواسته یا ناخواسته شاید نتونی بگذری ...........


ب فکر بچه ام 

شااید شاید بشه و تا آخر تابستون ی مهمون کوچولو رو بتونم دعوت کنم ب وجودم 

ب تمام زندگیم و قلبم 

همینطور ک از الان نیومده و نداشته تموم قلبمو تسخیر کرده 

شاید اگر بیاد زندگیم و شادتر و بهتر کنه و منو بزرگتر و بخشنده تر 

شاید نگاه کردن دنیا از زاویه ای ک اومدنه اون بهم میده ، خیلی قشنگتر باشه 

فعلا به فکرشم ولی جدی 

هنوز براش کار خاصی نکردم 


چرا چرا یادم افتاد 

یکار باباش براش کرده 

ی ماشین نرم برای مامانش و فسقلی آینده گرفته ک نرم باشه و بر خلاف ماشین خودش ک شاسی بلنده نکوبه 

این کاریه ک باباش براش دو سه هفته ایه کرده 

ک توو دوران بار شیشه داشتن بعضی جاها و مسافتهای اجبارا طولانی و با اون بریم 

ک نی نی نکوبه توو شکم مادرش 

ک مامانش کمتر بالا بیاره ان شالله !!!

هه ... همین 



آزمایش های کلی و چکآپ های زنان هم از ماههای پایانیِ سال پیش انجام شده و خداروشکر خوب بودم همه جوره 

مونده شروع اقدامات !! مونده دعوت 

ک اگر بشه و خدا بده برای بعد از امتحانات این ترم آخرم گذاشتیمش 

ولی اگر بشه ...... احتمالا با فندوق باید برم سر جلسه ی دفاعم 

ک همیننگرانم کرده از الان 

میدونم استرس خواهم داشت روز دفاع 

و  چیزیه ک نمیتونم ازش فرار کنم 

و یا باید دعوتشو بزاریم برای بعد از دفاعم ک باید صادقانه بگم من دیگه طاقتشو ندارم !!! ک عقب بندازم بعد از این همه سال مادر شدنمو حتی برای چند ماه ...

و یا باید با ی فندوق کوچولو برم دفاع ک .........

میسپرم ب خدا 

اگر صلاحم باشه بهم میده و کمکم میکنه باهاش بتونم برم دفاع 

اونم ی شهر دیگه 

اگر صلاحم نباشه نمیده تا بعد از دفاعم ک مهمونش کنه توو دلم 

هیجان شیرینی دارم 


و باز خدارو شاکرم 

برای اینکه میخواستم اگر روزی میخوام مادر بشم با تموم وجودم بخوامش 

نه از رو هر جبری 

و الان من با تموم وجودم میخوامش ....

سختیاشم باشه قبول ... فقط محکم بمونه توو دلم اگر اومد 

باقیش مهم نیست 


نگام ب آسمونه .......... ب اون بالا .........

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۷

نظرات  (۱۱)

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۱۷ دلم تنگه پرتقال من...
برگشتی...
پاسخ:
سلااام
سلام
سال نو مبارک باشه

دیدم خبری ازتون نیست
گفتم بیام احوالی بپرسم
پاسخ:
سال نو شما مبارک 
بلا دور باشه 
ایشالا خوب شدین 
اول از همه هورررررررررررا برای نی نی
خیلی تصمیم خوبیه چه خبر مسرت بخشی اصلا پر از شوق و انرژی شدم
ایشالا از اول تا آخرش خیر و سلامتی باشه و خدا خودش مراقبتون
وقت و زمانش دست خداس از ته دلم دعا میکنم بهترین روزا رو تجربه کنی و حس های خوب وجودتو پر کنه از مادرانگی.
به به چه سفری عکس هام که محشر بودن
سفر گاهی انرژی آدمو چند برابر میکنه برای روزهای آینده خدارو شکر برای شمام همینطور بوده
این آزادی ها و حداقل هایی که آدم تو کشواری دیگه میبینه دلمو میسوزونه برای مردم ایران و خودمون که از خیلی چیزا محرومیم در صورتی که حق هر شهروندیه!!!بحثش مفصله.
ماشینم مبارککک ایشالا چرخش برات بچرخه بره جاهای خوب خوب.
با نی نی برین گردش و خرید و... ای جان نیومده چه ذوقی دارم براش فسقلییییییییییییی

پاسخ:
عزیزم 
تو خاله ی مهربونشی 
مرس از این همه شوقت ک منم ب وجد میره عزیزم 
خوشحالم روزای خوبی گذشته و عیدی خوبی شده براتون

و خوشحالم تصمیم بزرگ رو گرفتید و ایشالا به زودی مهمون خوبی خواهید داشت
مهمترین تصمیم زندگی تصمیم خوب و قشنگیه
از همین حالا مبارک باشه
پاسخ:
ایشالا برای همه خیر پیش بیاد برای ما هم 
ممنونم 

بانو جان چه پستی ، چه حس خوبی. مامان شدن و دعوت یه نی نی اونم با آگاهی کامل و برنامه ریزی. امیدوارم تو این مسیر با سلامتی و شوق قدم برداری و خدا همراهت باشه.
خوش برگشتی به وطن :))) و اما عکس 
پاسخ:
مرسی عزیزدلم :*************
سلام بانو جون ، روزت مبارک دوستم :* <3
پاسخ:
سلام مهربونم روز توام مبارک مرسی یادمی

امیدوارم هر چی به صلاحته همون بشه و اراده خدا تو زندگیت جاری بشه.

راستی سال نو حسابی مبارک. خوشحالم که سفر بهت خوش گذشته. کاملا باهات در مورد آزادی ای که اونجا حس می شه و آرامش موافقم. منم عاشق رم و پاریس و فلورانس و کلا اونجور فضاهام اما بازم همه اینا در مقابل بارسلونا هیچن. آرزوی من زندگی کردن تو بارسلوناست.

پاسخ:
ایشالاا ب ارزوت میرسی عزیزم 
ممنونم 
ولی پاریس مثل هیچجا نبود 
اصلا ازون لوکسی ک راجبش غلو میکنن ب اون حد خبری نبود ک ب چشمم بیاد حتی 
ولی حسی توی این شهر هست ک واقعا ادم رو سمتش میکشونه 
از جاهاییه ک قطعا اگر عمری بود بهش برمیگردم دوباره برای سفر
واای خدای من.....بارانی جونم باورت نمیشه چقد لبخند رو لبم بود و دلم شاد شد وقتی از فندقت مینوشتی....خدای من فکر کن چه حس قشنگیه....انشالله به زودی تجربش میکنی عزیزم....راستی سفر بخیر.....خیلی سر زدم وبلاگ گفتم نکنه باز اینجارو هم فراموش کردی گلم....خوشحالم که برگشتی
پاسخ:
عزیزم ...
ممنونم از محبتت 
دوستم توو اینستا ای دی تو سرچ کردم ماشالا 10 تا اومد نمیدونم کدومی 
گرچه اره از مجازی فاصله گرفتم 

سلام عزیزم م م . با تاخیر عیدت مبارک باشه خانمی.
ایشالا همیشه به شادی و خوشی... خوشحالم خوش گذشته.
به به تصمیمات جدید... ایشالا به سلامتی مادر می شی..
مراقب خودت باش عزیزم.
پاسخ:
سلام عزیزم ممنون سال خوبی باشه برات ایشالا
یک نوشته سراسر آرامش و دوست داشتنی... باید اعتراف کنم که از قسمت ِ آخر حرف هات بیشتر از سفرت به ایتالیا که یکی از آرزوهای ِ دور ِ خودم هست، به وجد اومدم! باید اعتراف کنم که عاشق ِ بچه ها و بوی ِ بهشتی شونم و بیشتر عاشقِ مادرهایی که با علاقه و تعهد بچه ای و به دنیا دعوت میکنن... عاشقتم دختر جان و امیدوارم این مسیر ِ کمی سخت اما خیلی دلنشین و دوس داشتنی رو هم به بهترین نحو ممکن پشت سر بذاری... مثل تمام راههایِ رفته ای که تا حالا رفتی :) ...
پاسخ:
عزیزدلم 
آرزو میکنم خودت مادر بشی .. قبلشم با ی مرد با لیاقت پیمان ببندی البته 
ایتالیام میری ایشالا پس معلومه هنری و هنر دوستی 
ولی رفتی نگی نگفتماااا ... فقط ونیزش .. اونم اگر سوار گاندولا یا گوندالو! بشی 
ولی عالیه 
رم شلوغه .. اما اگر برات اون بناهای خاص خیلی مهم باشن خوشت میاد . منتها منی ک بیزار از صدا و شلوغی ام اول ونیزو عاشقش شدم ک از ماشین خبری توس نبود و سراسر ارامش بود 
بعد فلورانس 
رم نه چندان .. عینه تهران بود !!

اووووو حالا کوووووو تا نی نی بده خدا 
اول دغدغه م این امتحانای اخره ... واقعا خستم ازشون .. از راه ینی 
بعد ببینیم نی نی خانوم یا نی نی اقا کی قدم رنجه میفرمایند !!
مرسی از آرزوهای خوبت برام 
عزیزدلم
سلااااااااااااااااااااااااااااام:)
پاسخ:
سلااااااااااام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی